انگار مرگ كارگران برای نظام سرمایه داری به امری عادی تبدیل شده است و این نظام ضدانسانی دیگربرای مرگ كارگران حساسسیت چندانی ندارد. همگان شاهد بودند كه همزمان با مرگ بیش از سیصد كارگر بر اثر سودطلبی سرمایه داری، انفجاری كوچك در یكی از ایالتهای امریكا در رسانه های سرمایه داری چقدر سروصدا برپا كرد. اگر مرگ یك انسان برای سرمایه دران تا به این اندازه اهمیت دارد، چرا مرگ بیش از سیصد انسان حساسیتی را برنمی انگیزد؟ حوادثی كه بارها تكرار می شود.
آیا كسانی كه در قتل این كارگران و در قتل بیش از ۱۰۰ نفر در چند ماه پیش در همین كشور، در آتشسوزی ساختمانی مشابه، یا قتل بیش از ۴٠ كارگر در آفریقای جنوبی و... دست دارند، بدتر از عاملان قتل چند نفر در عملیات انفجاری ایالت بوستون نیستند؟ و یا آنكه قتل انسانها در حوادث مختلف تفاوت می كند؟
نظام سرمایهداری كه در تقسیم جدید مناسبات کار خود در صحنهی جهانی، صنایع خاصی را به كشورهای دیگر واگذار میكند، تنها در فكر تولید با هزینههای پایینتر و سود بیشتر و استفاده از كارگران ارزانتر است.
بخش وسیعی از پوشاكهای تولید شده با مارك های معروف (شرکتهای آمریکایی وال ـ مارت، کلوینکلین، گپ، شركت سوئدی اچ اند ام، شرکت ایندیتکس كه تولید كننده برند زارا) در كارگاههای عقبمانده در ساختمانهای فرسودهای تولید میشوند كه در كشور بنگلادش قراردارند. حقوق متوسط كارگرانی كه در این كارگاههای فرسوده و مخروبه مشغول به كارند كمتر از ۵٠ سنت در روز است. (بسیار كمتر از قیمت یكی از تولیدات این شركتها) ساعات كار طولانی ١٢ ساعته در این كارگاهها امری عادی است و سودهای كلان صاحبان سرمایه از این كارگاهها سبب میشود تا نظام سرمایهداری چشم خود را به هر گونه اجحاف و بیحقوقی كارگران ببندد و تنها به سود خود بیاندیشد.
این قتلها و كشتارها خود دادخواستی علیه سرمایهداری و نظام ضدانسانی آن است. باشد كه بار دیگر ثابت شود كه كارگران را برای مقابله با این نظام وحشیانه، چاره ای جز وحدت، تشكیلات و پاگیری جنبشهای مدافع حقوق خود نیست...
كانون مدافعان حقوق كارگر
١١اردیبهشت ١٣٩٢